سلام دوستان. نوشته زیر درد دلهای فراز همسایهمونه که از دوستان بهایی ما محسوب میشه. چند خطی است دربارهی تصویری از جامعهی مذهبی خودش که میگه همونجوری که هست دیدمش،البته توی نوشهیر......
***************************************************************************
نمیدونم من درست نفهمیدم یا بقیه درست نمیگن.مثلا میگن من آمار تمام مردم این شهرو دارم.یه وقت تفسیر بد نشه این من که گفتم منظورم خودم نبود منظورم اونا بود .خب این یعنی چی؟ یعنی این ادما هر اتفاقی که بیفته اونجا هستن پس همه چیزو میدونن .اما یه حالت دومی هم هست یعنی که گوشهای تیزی دارن و همه چیزو میسنون پس مثل حالت اول عالم دهر هستند.اما نمیدونم چرا با مدل دوم ابم تو یه جوب نمیره .اینکه میشنوی مثلما غیر ارادی نیست یعنی دوست داری که گوش میدی به اتفاقی که زمان وقوعش تو اونجا نبودی.خوب تو دهات ما به این میگن غیبت یعنی میگفتن نمیدونم هنوزم بگن یا نه اما فرقی هم نداره چون اصل ماجرا رو تغییر نمیده .غیبت که حتما نباید بدگویی باشه که فلانی مثلا بیسکوئیت رو میزنه ته چایی میخوره یا نوشابه رو با چنگال باز میکنه .همینکه بگی آره دیروز با هم تو فلان پارک اون دو تا داشتن کافهگلاسه میخوردن و دل و قلوه رد و بدل میکردن غیبته.اخه به من چه آخه به تو چه اگه مردی دستت رو بذار رو کلات که باد نبره اگه کلاه داری . یه سه چهار روزی هست که مسموم شدم نمیدونم اینا اثرات بیماریه یا واقعا دارم این چیزا رو میبینم.بریم سراغ دوستان متدین و عزیز دل برادر تو همین شهر زیر گوش خودمون.دیگه آخر شه تو همین چند وقتی که سرکار میرم یکی دو روز جزو روزهایی بود که کار حروم بود اما من میرفتم . یادمه بچه که بودم کسایی که همین کار منو میکردن ، توجیه میکردن که آره صاحب کار مسلمونه اگه نریم بیکار میشیم . منم همین توجیه رو واسه خودم آوردم .البته اینم دلیل روانشناسی داره که به صاحبان فن واگذار میکنم.اما جدی با وجود اینکه میتونستم نرم ، رفتم.میگن زبون تند و تیزی دارم حالا میخوام ببینم قلمم هم همونقدر تیز هست یا نه . یادمه کتابهای روحی رو که شروع کردم فهمیدم که در سبیل کسانی که اقوال و اعمالشان یکی نیست نباید سالک شم . عجیبه تو ایران هم اینو خونده بودم اما مثل اینجا حسش نکردم . یادمه تو ضیافت اعلام شد جوانان محترم مجرد را دریابید که مورد تایید است اما خوب چیزی که بعدا به عنوان یک مجرد محترم یا نامحترمش با شما دیدم یک پارادوکس کامل بود تو این روزای مریضی فقط یک دوست و یک خانواده غیر بهایی از حالم پرسیدند تازه فهمیدیم که اصلا اینجا من مجرد وجود خارجی ندارم که البته از خیلی نظرها خوب هم هست شکایتی نیست.روده درازی رو دوست ندارم نتیجه اخلاقی میگیرم دوستی گفت: همه ادیان مثل هم هستند هیچ کدوم برتری به اون یکی نداره تا زمانی که به پیروا نش نگاه کنی .یعنی پیروان یک دین خوبتر یا بدتر بودنش رو مشخص میکنن که تفسیر جالبی برای مردم این شهر بود وقتی من هرروز مستم یا نئشه مواد کی دیگه میاد طرف من تازه این شخصی نیست کم کم وجه دین رو هم زیر سوال میبره . امید که حرفهام کسی رو نرنجونه البته بگی نگی منم کلی غیبت کردم بی نام و نشون.........
حسن ختام اینکه: نعمت روی زمین قست پررویان است خون دل می خورد آنکس که حیایی دارد
حسن ختام اینکه: نعمت روی زمین قست پررویان است خون دل می خورد آنکس که حیایی دارد